الجمعة، أبريل 11، 2003
بچه ها امروز ما رÙ�تيم روستا خيلي خسته شدم آخر باري ديگه نغمه Ú¯Ù�ت بيا بريم داري قاط ميزني. من هم كه امر بر من مشتبه شده بود اطاعت امر كردم Ùˆ به سوي ديار كريمان رجعت نموديم تا مادر زن Ù…ØØªØ±Ù… را هم از انتظار در آوريم.چون خسته مي باشم ادامه نمي دم نمي دونم Ù�ردا با Ø·Ø±Ø Ùˆ دكتر مسعودي Ú†Ù‡ كار بكنم.
4/11/2003 09:07:00 م